تاريخ : دو شنبه 17 تير 1392برچسب:, | 16:11 | نوشته شده توسط : ali mohtajali


به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
 
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
 
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
 
 
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
 
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
 
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
 
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید
به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید



تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, | 12:48 | نوشته شده توسط : ali mohtajali

 

دختره: الناز رو اد کن اون واست دعوتنامه میفرسته.
من: خوب آدرسش رو بده ادش کنم.
دختره: من که خونشون رو هنوز بلد نیستم!
من: نه منظورم آدرس پروفایلشه. کپی کن بده
دختره: چی میگی تو؟
من: ببین رو اسمش کلیک کن بعد از صفحه ای که باز میشه از اون بالا تو آدرس بار کپی کن اینجا پیست کن.
دختره: خوب من از کجا پیدا کنم روش کلیک کنم؟
من: مگه دوستت نیست؟
دختره: چرا اما خیلی صمیمی نیستیم، میگم که من حتی خونشون نرفتم تا حالا!
من: (درحالی که دارم موهامو میکنم!) نه بابا منظورم تو فیس بوکه، مگه تو لیست دوستای فیسبوکت نیست؟
دختره: الان آن نیست خوب!
من: بابا برو تو لیست دوستات اونجا رو اسمش کلیک کن، از صفحه ای که باز میشه آدرس پروفایلش رو کپی کن به من بده. من هرچی سرچ می کنم با این اسمی که تو میگی نمیاره واسم.
{دقیقا 11 دقیقه ی بعد}
دختره: من الان تو پروفایلشم اما هر چی میگردم اینجا آدرسش رو ننوشته که من بهت بدمش!


تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, | 12:35 | نوشته شده توسط : ali mohtajali

یک تهرانی، یه اصفهانی، یه شیرازی و یک آبادانی توی کافی شاپ با هم صحبت میکردند :

تهرانی: من یک موقعیت عالی دارم، می خوام بانک ملی رو بخرم !

اصفهانی: من خیلی ثروتمندم و می خوام شرکت بنز رو بخرم !

شیرازی: من یه شاهزاده ثروتمندم و می خوام شرکت مایکروسافت و اپل رو بخرم !

سپس منتظر شدند تا آبادانی صحبت کند 

.

.

.

.

.

.

آبادانی قهوه خود رو هم زد. خیلی با حوصله قاشق رو روی میز گذاشت،

یه کم قهوه خورد، یه نگاهی به اونها انداخت و با آرامی گفت:

نمیفروشم....!!!


توضیح : ما هیچگونه قصد توهین به قومیت ها نداریم و صرفاً این مطلب به دلیل محتوای طنز جالب استفاده شده.
دَم هر چی آبادنیه هم گرم  :دی
 
 


تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, | 12:32 | نوشته شده توسط : ali mohtajali

وقتی یه دست گل کوچیک تو خیابون نزدن!

تا حالا با توپ دولایه که لایش گشاد باشه بازی کردن ببینن از راگبی سخت تره ؟

تا حالا از این توپ دولایه سفتا خورده تو رونشون حس کنن قطع شده پاشون ؟

تا حالا توپشون رو شوتیدن زیر ماشین گیر کنه بگه فیسسسس بعد همه بچه ها فحششون بدن ؟

تا حالا توپشون افتاده تو جوب آب ببره دو پا برن تو جوب بیارنش ؟

تا حالا توپشون افتاده خونه همسایه تک بیارن کی بره زنگ بزنه ؟

تا حالا توپ دو لایه پیدا کردن از خوشحالی تا خونه روپایی بزنن ؟

تا حالا شده تو راه بقالی واسه خرید توپ پلاستیکی قرمز و سفید پول رو گم کنن اونوقت همونجا
بشینن گریه کنن ؟

میدونن لیگ محله از بوندس لیگا مهمتره ؟

میدونن یعنی چی ساعتها پشت تیردروازه بزرگترا وایسادن تا بازیشون بدن یعنی چی ؟

میدونی دعوت بچه های محله بغلی واسه یه سه گله کم از یک لشگر کشی ناموسی نداشت ؟

دریبل تو گل می دونن چیه ؟ سانتر از جناحین تو یه کوچه ۶ متری دیدن ؟

اصلاً میدونن آقای اسماعیل آبادی چطوری توپ جر میداد ؟

شوت یه ضرب میدونن چیه ؟ دور نزدیک می فهمن کنایه از کدام ضربه بوده ؟

یه تیکه تو گل می دونن کی جایگزین پنالتی میشه ؟

یه پا ثابت موقع پنالتی میدونن اشارت به کدام پا داره ؟

تا حالا ژست دو پا ثابت موقع پنالتی گرفتن ؟

تا حالا موقع حمله به سمت دروازه با صدای بلند آهنگ فوتبالیستها خوندن ؟

میدونن داشتن تور دروازه برای گل کوچیک یه آپشن حساب میشد و مخصوص مایه دارا بود ؟
اوووه بخوام بنویسم یه کتاب میشه اندر احوالات گل کوچیک … آخه چی میفهمن اینا ؟!
 


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد

پیچک

جاوا اسكریپت